در صـحـنــــــــــــه

روابط عمومی هلدینگ صحنه تصمیم دارد در این صفحه به صورت مستمر و روزانه محتواهای اختصاصی یا به نقل از دیگر رسانه‌ها را به شکل اخبار، مقالات مختلف، تحلیل ویژه‌، عکس‌ و کاریکاتور به همراه منابع صوتی و تصویری جذاب برای دانشجویان، کارشناسان، تصمیم‌سازان، مدیران فرهنگی و اقتصادی کشور و عموم مردم ارائه نماید.

علاوه بر این، هلدینگ صحنه تلاش دارد فضایی سالم، منطقی و به دور از تعصب برای اظهارنظر درباره‌ی اخبار، مقالات، تحلیل‌ها و موضوعات روز را در اختیار بینندگان محترم قرار دهد.


پست‌های مربوط به دسته‌بندی "هنر" :

معماری مینیمال فرصتی برای فرار از دنیای پر هیاهو در حال حاضر، مینیمالیسم فقط با یک سبک طراحی مرتبط نیست، بلکه این روزها به شیوه زندگی ما تبدیل شده است. در این مقاله درباره منشا این جنبش قدرتمند و این که چه چیزی آن را متمایز می‌کند، آشنا می‌شویم. معماری مینیمالیستی چیست؟ معماری مینیمالیستی که گاهی به آن «مینیمالیسم» نیز گفته می‌شود، شامل استفاده از عناصر طراحی ساده، بدون تزئینات است. طرفداران مینیمالیسم بر این باورند که تلفیق محتوا و فرم یک طرح با ملزومات آن، "ماهیت واقعی معماری" را آشکار می کند. ساختن یک سازه مینیمال ساده و ابتدایی به نظر می رسد، اما وقتی وارد پروسه طراحی آن می شوید، با تفاوت های ظریف طراحی فضاها با حداقل چیزها رو به رو خواهید شد که یک چالش بزرگ برای طراحان است. سر منشا جنبش مینیمالیسم معماری مینیمالیسمی را می‌توان به چند سبک کلیدی معماری تقسیم بندی کرد: ذن ژاپنی، طرح‌های کوبیسم، طرح‌های De Stijl  و Bauhaus در دهه 1920. اگرچه هر یک از این سبک‌ها تاریخچه و ویژگی‌های خاص خود را دارند، اما همه آنها هدف یکسانی را دنبال می‌کردند. این سبک‌ها همه چیز را ساده نشان می‌دهند، چشم مخاطب را به سمت اهمیت دادن به نکات ضروری هدایت میکنند و در نتیجه فضایی بدون درهم‌ریختگی و آرام ایجاد می‌کنند. این رویکرد به معماری و طراحی پس از جنگ جهانی دوم به طور فزاینده‌ای محبوب شد و به لطف معماران مشهوری مانند لودویگ میس ون در روهه به رشد خود ادامه داد. در ایالات متحده، معماری مینیمالیستی در اوایل دهه 1960، همزمان با افزایش علاقه به آثار هنری مینیمالیستی، مطرح شد. ویژگی های کلیدی معماری مینیمالیستی، مانند دیگر جنبه‌های طراحی مینیمالیستی، با هدف کاهش هر چه بیش‌ترشلوغی بصری، یک ساختار را به حداقل ممکن کاهش می‌دهد؛ چرا که شعار این جنبش «کم‌تر بیش‌تر است» می‌باشد. این سبک بر ساختار، نور، مواد و فضا تاثیر می‌گذارد و این عناصر اساسی سازه را مهم جلوه می‌دهد و توجه را به ساده ترین شکل آن جلب می‌کند. سازه‌های مینیمال تقریباً به طور کامل فاقد ویژگی های زینتی هستند و خود سازه به نقطه کانونی تبدیل می‌شود. فقدان تزیینات به این معنا نیست که وجه بصری این سازه‌ها توجه مخاطبان را جلب نمی‌کند بلکه این سبک از سادگی برای ایجاد فضایی منحصر به فرد استفاده می‌کند. یکی از جنبه های کلیدی در دستیابی به این منظور، استفاده از فضای خالی است؛ با استفاده متفکرانه از این عنصر در معماری مینیمالیستی، از فضای خالی برای جلب توجه به عناصر کلیدی معماری یا عدم وجود آنها استفاده می‌شود. پالت های رنگی به کار رفته در این سبک مکمل مفهوم استفاده کمتر از حد ممکن است. سفید، خاکستری، سیاه یا سایر رنگ های خنثی مانند برنز به طور گسترده و از مصالح ساختمانی ساده مانند فولاد، سنگ، بتن و شیشه استفاده می شود. این مواد اغلب دارای رنگ‌های خنثی هستند، همچنین هسته ساختمان را تا حد ممکن ساده نگه می‌دارند و هرگونه تزئینات غیر ضروری را از نما حذف می‌کنند. در این نوع معماری از زوایای ساده و خطوط تمیز در سرتاسر سازه استفاده و اغلب تکرار می‌شود و به کل سازه نظم و سادگی می‌بخشد. اشکال هندسی در معماری مینیمالیستی رایج هستند، در حالی که از خطوط منحنی استفاده نمی‌شود. معماری مینیمالیستی در مقابل معماری معاصر معماری مینیمالیستی و معاصر اغلب با هم اشتباه گرفته می‌شوند. بسیاری از افراد ممکن است از هر دو کلمه برای توصیف یک سبک استفاده کنند. در حالی که هر دوی این سبک‌ها به دلیل طراحی ساده خود شناخته شده‌اند، معماری مینیمال و معاصر در واقع کاملاً متفاوت هستند. معماری مینیمالیستی به یک سبک معماری خاص اشاره دارد که هدف آن دستیابی به سادگی است. از سوی دیگر، معماری معاصر، سبکی دائماً در حال تغییر است که به طرح‌های معماری پرطرفدار در هر دوره از زمان اشاره دارد. بنابراین، یک ساختمان معاصر ساخته شده ده سال پیش ممکن است بسیار متفاوت از یک خانه معاصر ساخته شده در سال کنونی به نظر برسد. با این حال، هر ویژگی که یک خانه معاصر داشته باشد، همه آنها یک هدف دارند: شکستن قالب. معماری معاصر با استفاده از ویژگی‌ها، اشکال و فناوری‌های منحصربه‌فرد به دنبال جدا شدن از طرح‌های معماری رایج است. مزایا معماری مینیمالیستی  1.سادگی و ذهن آرام: مینیمالیسم متضاد با بی نظمی است. ما اغلب نمی پذیریم که دارایی‌های مادی ما به سلامت روانی و عاطفی مرتبط باشند، اما پیوند بین آنها غیرقابل انکار است. این فضاهای ساده به ما اجازه می‌دهند تا ذهن خود را از شلوغی دنیای اطرافمان دور کنیم. 2. صرفه جویی در پول: کمتر، بیشتر است؛ این ایدئولوژی برای طراحی فضا با اشیاء، رنگ و تزئینات کمتر در نماه، می تواند گزینه خوبی برای طراحی زیبا با بودجه کمتر باشد. اما همانطور که قبلا گفته شد، این یک کار ساده نیست، بلکه یک چالش برای طراح است. و در پایان، همه خواهان طراحی خوب با هزینه کمتر هستند. 3. کیفیت بر کمیت: مینیمالیسم در معماری به جای اینکه فضاها را با چیزهای زیادی پر کند، با ایده کیفیت به جای کمیت همراه است. فضای شما ممکن است وسایل و مصالح زیادی در اطراف نداشته باشد، اما مطمئناً نیازهای شما را برای حفظ ظرافت و زیبایی فضا برآورده می‌کند. 4. تعمیر و نگهداری آسان: اشیاء کمتر، اتاق را کمتر آشفته می کنند، بنابراین استفاده از آن و تمیز کردن آن آسان است و فقط سطوح صاف و خالی تمیز می شوند، نیازی به پاک کردن شکل‌های بی شمار قفسه ها نیست. معایب معماری مینیمالیستی 1. طراحی خسته کننده: برای بسیاری از افراد، پالت رنگ خنثی و فضاهای خالی به عنوان فضاهای خسته کننده بشمار می‌رود و ممکن است برای برخی از افراد این فضا بی روح به نظر برسد. البته این مشکل را می‌توان با استفاده از رنگ‌های گرم در کنار رنگ‌های خنثی تا حدودی برطرف کرد. 2. پیچیدگی روانی: مینیمالیسم یک روش زندگی است. اگر جدا شدن از گرانبهاترین چیزهایتان برایتان سخت است، شاید نتوانید با این سبک ارتباط برقرار کنید چرا که مینیمالیست بودن به معنای رهایی از اشیا بدون کاربرد است. 3. نمی تواند عیوب را بپوشاند: مینیمالیسم مترادف با فضای بازتر و مصنوعات کوچکتر است و بنابراین نمی‌توان عیوب جزئی طراحی را به راحتی پوشاند؛ مگر این که بخواهید از مفهوم مینیمال در طراحی داخلی سازه استفاده نکنید و عیوب را با عناصر و مصنوعات بپوشانید. همان طور که گفته شد معماری مینیمال در دنیای امروز طرفداران بسیاری دارد و در ایران نیز رشد فزاینده‌ای داشته است، در مقاله بعدی با معماران بزرگ و پیشگامان این سبک آشنا می‌شویم.

25 12:30 - 15 دی 1401

معماری ایرانی معماری ایرانی از 1500 تا 1800 که به عنوان اوایل دوره مدرن شناخته می شود، دارای عناصر معماری کاملاً متمایز مانند طاق های نوک تیز، استالاکتیت‌های معروف به "مقرنس" و گنبدهایی با تزئینات گلدار بود. کاشی‌های چند رنگ آبی، طلایی، فیروزه‌ای و سفید، فضای داخلی مساجد و کاخ‌ها و همچنین نوشته‌هایی به خط عربی با استناد به آیات قرآن می‌پوشاند. معماری شگفت انگیزی که در آن زمان به وجود آمد، تا به امروز به عنوان آثاری دیدنی باقی مانده است. تاریخچه معماری ایرانی معماری ایرانی در دوره بین 550 قبل از میلاد تا 330 قبل از میلاد ظهور کرد، یعنی حدود 2750 سال قدمت دارد.حتی پس از گذشت بیش از 3000 سال، برخی از عناصر طراحی معماری ایرانی پابرجا مانده‌اند که به خاطر مصالح به کار رفته در این بناها بوده است، این عناصر شامل سردرهای طاق بلند، ستون‌هایی با سرستون‌های براکت، ایوان یا تالار ستون‌دار، گنبد، طاق بیضی شکل وسیع در ورودی، حیاط چهار ایوانی، برج‌هایی که به سمت آسمان می‌رسند و ... می‌شود. علاوه بر تأثیر اقلیم، مصالح موجود، اهداف مذهبی و فرهنگ پیرامونی، حامیان نیز نقش تعیین کننده‌ای در توسعه معماری داشتند.  زیبایی برای ایرانیان باستان، مانند سایر تمدن های باستانی، از صفات الهی بوده است که آن را در معماری آن زمان هم می‌توان مشاهده کرد. معماری هخامنشی معماری هخامنشی معماری هخامنشی اقتباس و ترکیب کهن الگوهای مادهایی، آشوری، ایلامی، مصری، ایونیایی و اورارتویی بود. آنچه معماری هخامنشی را از هر یک از سبک های تشکیل دهنده آن متمایز می‌کرد، سبک خاص تلفیق آنها با عناصر محلی بود. همچنین سه عنصر اصلی در معماری هخامنشی وجود داشت که کاملاً ایرانی بودند: ستون‌ها، مقبره‌های صخره‌ای و پلکان. اگرچه ستون‌هایی در تمدن‌های مختلف باستانی ساخته شده‌اند، اما ستون‌هایی که در زمان هخامنشیان ساخته شده‌اند، ظریف‌ترین ستون‌هایی هستند که ساخته شده‌اند؛ این ستون‌ها بسیار بلند بودند و با فواصل نسبتاً زیادی از یکدیگر ساخته شده اند که فقط با یک محاسبه دقیق می‌توانستند ساخته شوند. ستون‌ها، نقش برجسته‌ها، کتیبه‌ها، زیگورات‌ها، تراس‌ها، برج‌های سنگی، پایه‌های سنگی، پلکان‌ها، سنگ‌فرش‌ها و غیره از کهن الگوهای معماری اولیه هخامنشیان بودند. معماری اشکانی و ساسانی معماری اشکانیان و ساسانیان عنصری به نام ایوان در زمان اشکانیان پدید آمد. تکامل تکنیک طاق‌کاری با خشت‌های گلی و همچنین آجرهای پخته‌شده، از ویژگی‌های عجیب این عصر بود. دیوارها و سقف ها نیز با گچ تزئین شده بودند. ایوان عظیمی به اتاق گنبدی شکلی که به عنوان تالار تماشاگران استفاده می‌شد ختم می‌شود که کهن الگوی معماری ساسانی بود که در بسیاری از کاخ‌ها تکرار می‌شد. استفاده از گچ به عنوان ملات که به سرعت سفت می‌شد، به عمارت های این دوره کمک کرد تا طاق ها را بدون نصب داربست برپا کنند. دیوارها با حکاکی، نقاشی دیواری و... تزئین شده بودند. هنر و معماری دوره ساسانی حتی مدتها پس از پایان امپراتوری آنها به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. قرون اولیه شکل گیری معماری اسلامی از زمانی آغاز شد که اعراب در سال 637 امپراتوری ایرانیان را اشغال کردند. معماری پس از اسلام در ایران در دوران پس از اسلام بود که اشکال قدرتمند معماری ساسانیان اصلاح و توسعه یافت. بنابراین پتانسیل معماری ایرانی به معماری فوق العاده زیبایی تبدیل شد که متنوع‌تر و گویاتر از پیشینیان آن بود. اولویت در معماری دوران بعد از اسلام به مسجدسازی اختصاص داشت؛ در نظر گرفته شده بود که مساجد برای اعصار مستحکم باشند، به همین دلیل همواره مستحکم ترین بناها در معماری اسلامی بوده اند. مساجد به دو شکل عمده ساخته می‌شدند: مساجد با نمازخانه های پر از ستون مساجد کوچکتر متشکل از یک اتاق گنبدی شکل. ایرانیان تلاش خود را بر احیای میراث معماری خود مانند طاق‌ها، سقف‌های تاج‌دار، مخروطی، آجرهای بزرگ، طاق‌های بیضی شکل و غیره متمرکز کردند. آجرکاری در قالب نقوش مختلف و گاه گچ‌کاری روی آجر از ویژگی‌های معماری ایرانی بود. در دوران پس از اسلام ساخت انواع مقبره ها، برج ها و به ویژه مناره ها آغاز شد. معماری سلجوقی معماری سلجوقی در دوره سلجوقی، تعداد برج ها و مناره ها از مساجد بیشتر شد، با این حال، ساخت مساجد همچنان محور اصلی معماری بود. نوع مساجد گنبدی به الگوی غالب تبدیل شد و بعدها طرح چهار ایوانی بر ساختمان مسجد حاکمیت رسمی و همیشگی پیدا کرد. اجرای سلایق مختلف در اشکال مختلف طاقکاری وجه تمایز معماری دوره سلجوقی بود.  آجر و خشت لعاب‌دار به رنگ آبی روشن و تیره موجب شفاف‌تر کردن عناصر معماری و یا خوانایی بیشتر کتیبه‌های آجری شند. کارهای معرق با کاشی های تک رنگ در اواخر این عصر رایج شد. عصر سلجوقیان به عنوان دوره احیای هنر و تمدن اسلامی در ایران شناخته شده است. معماری ایلخانی معماری ایلخانی حدود 90 درصد آثار به جا مانده از دوران ایلخانی ماهیت مذهبی دارند. شاید بارزترین ویژگی معماری ایلخانی، آمادگی آن برای پیروی از نمونه های رایج عصر سلجوقی بود. در معماری ایران در زمان ایلخانیان از معرق‌کاری‌هایی با کاشی‌های رنگارنگ جدید استفاده می‌شد. معماری تیموری معماری تیموری در دوره تیموریان، معماری ایرانی دارای ترکیبی از کاشی‌های لعاب‌دار با رنگ روشن و تیره که برای نما به کار می‌رفت، نقش برجسته در ترکیب‌بندی‌های معرق، انواع طاق‌کاری‌ها و محاسبه دقیق اندازه و ابعاد عظیم و... بود. نمای بیرونی گنبدها با کاشی‌کاری‌هایی با طرح‌ها و خط‌های گوناگون تزیین شده بود. معماری صفوی معماری صفوی در زمان صفویان شبکه‌هایی از کاروانسراها در سراسر کشور برای تسهیل حمل‌ونقل و توسعه تجارت ایجاد شد و این معماری به طور مؤثری بر فعالیت‌های ساختمانی کشورهای دیگر تأثیر گذاشت. تأکید بر عظمت بناها که از زمان تیموریان آغاز شد، همچنان در بسیاری از آثار یک اصل بود و تقارن شعاعی به شکلی عالی اجرا می‌شد. گرایش رایجی در میان معماران به ساخت طاقچه‌ها یا حتی ورودی‌ها وجود داشت و بی‌تردید رنگ در معماری صفویه نقش محوری ایفا می‌کرد. معماری صفوی در واقع اوج مهارت و تجربه معماران ایرانی بود که در آن فرم های سنتی به راحتی در مقیاس های عالی به کار می رفت. همچنین در این دوره بسیاری از سازه‌های کاربردی مانند پل‌ها، بازارها، حمام‌ها، آب انبارها، سدها، برج‌های کبوتر و کاروانسراها ساخته شد. معماری زندی معماری زندی سلسله زند، معماری ای را ترویج می کرد که اساساً نگاهی به سرچشمه های معماری صفوی، سلجوقی و پیش از اسلام داشت و معماری هندی و اروپایی را اقتباس می کرد.آن‌چه که در معماری آن‌ها نوآورانه‌تر به نظر می‌رسید کاشی‌های لعابدار به رنگ جدید تقریبا صورتی و معروف به کاشی زند بود. معماری قاجاری معماری قاجاری مساجد زیادی در زمان قاجاریه ساخته شده‌اند که مساحت وسیعی با طرح چهار ایوانی دارند و دارای گنبد و پنجره برای ورود نور به بنا بوده‌اند. بسیاری از آثار دوره صفویه در دوره قاجاریه نوسازی شدند.  بناهای قاجاریه کاخ‌ها، عمارت‌ها، کوشک‌های ییلاقی‌، شکارگاه‌ها و نیز سازه‌های کاربردی مختلف بودند. هم‌چنین در دوره قاجار، معماری بناهای نظامی مورد توجه بسیاری قرار گرفت.

25 12:30 - 15 دی 1401

چرا فیلم؟ یکی از دلایل تاثیرگذاری فیلم ها و تفاوت فاحش فیلم با کتاب، تجسم سازی است. محتوای بصری سریع‌تر در ذهن ما نقش می‌بندد و تجزیه و تحلیل می‌شود ولی برای خواندن کتاب مخاطب باید از قوه تخیل خود برای بازسازی عناصر کتاب بهره بگیرد. بنابراین بدیهی است که فیلم ها رسانه‌ای عالی برای یادگیری در مورد یک ایده جدید هستند تا انسان‌ها راحت‌تر بتوانند در زندگی خود با این موضوعات کنار بیایند و دچار شک نشوند. اگرچه فیلم‌های هالیوودی تمایل دارند که روی جلوه‌های دراماتیک هوش مصنوعی اغراق کنند، مانند فیلم ترمیناتور، که در آن ربات‌های قاتل شروع به نابودی انسان‌ها می‌کنند، اما حقیقتی در این فیلم‌ها نهفته است؛ آن هم تاثیر اجتناب ناپذیر هوش مصنوعی است. در طرف دیگر این طیف، هوش مصنوعی به عنوان یک اختراع معجزه آسا به تصویر کشیده می‌شود؛ مانند ماشین هوشمندی که می تواند کارهای تحلیلی مانند شبیه سازی و پیش بینی را بسیار بهتر از انسان انجام دهد. در ادامه با 10 فیلم برتر این حوزه آشنا می‌شوید: The Matrix (1999) The Matrix (1999) اگر هنوز فیلم ماتریکس را ندیده‌اید، همین امروز شروع به دیدن آن کنید چرا که سه گانه ماتریکس یکی از فیلم های تحسین شده در فضای علمی-تخیلی است؛ این فیلم نوزدهمین فیلم IMDB و برنده سه جایزه اسکار است. توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانه‌ای دارد. در روز او برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری و شب‌ها هکری تحت عنوان نئو است. پس از مدتی او با یک هکر افسانه‌ای بنام مورفیوس آشنا می شود ، مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می‌کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسان‌ها توسط گونه‌ای از ماشین‌ها، در ماتریکس اسیر شده‌ است. اکنون نئو باید در دنیای ماشین‌ها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کنئ. آنچه در ادامه می‌آید داستانی سورئال است که مطمئناً شما را درگیر می‌کند. Two Thousand and One a Space Odyssey (1968) Two Thousand and One a Space Odyssey (1968) این فیلم یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های هوش مصنوعی است که باید آن را ببینید. کارگردانی این فیلم بر عهده استنلی کوبریک است که به خاطر فیلم‌های The Shining و A Clockwork Orange  شناخته می‌شود. این فیلم نود و سومین فیلم لیست IMDB است و یک جایزه اسکار برده است. خط داستانی این فیلم درباره سفر به فضا در یک سفینه فضایی  توسط یک کامپیوتر هوش مصنوعی است هنگامی که بشریت درمی یابد که یک شی مصنوعی مرموز ، در قسمت زیرین سطح ماه به خاک سپرده شده است. Blade Runner Series (1982) Blade Runner Series (1982) این فیلم روایت‌گر داستانی است که در لس آنجلس اتفاق می‌افتد  و به بررسی رپلیکاتورهای مهندسی شده ژنتیکی می‌پردازد. به قهرمان داستان ریک دکارد (با بازی هریسون فورد) وظیفه پیدا کردن این ریپلیکنت ها داده می شود و داستان از آنجا بالا می‌گیرد. این فیلم جوایز مختلفی از جمله نامزدی اسکار و جوایز بفتا برای بهترین فیلمبرداری، طراحی لباس و طراحی هنری را به دست آورده است. اگر این فیلم را دوست دارید، باید دنباله آن Blade Runner 2049  محصول سال 2019 را نیز ببینید که جذابیت مدرن‌تر و فیلمبرداری پیشرفته تری دارد. Her (2013) Her (2013) اگر طرفدار فیلم‌های علمی-تخیلی دراماتیک نیستید، این فیلم برای شماست! برخلاف دیگر فیلم‌های هوش مصنوعی، فیلم درام-رمانتیک Her جنبه احساسی رابطه ما با هوش مصنوعی را نشان می‌دهد. در این فیلم، قهرمان داستان نویسنده‌ای تنها به نام تئودور تومبلی است که نسبت به دستیار مجازی جذابی به نام سامانتا علاقه‌مند می‌شود. خط داستانی جذابی که چشم اندازی تازه از تأثیر هوش مصنوعی بر روابط انسانی ارائه می‌دهد. Wall-E (2008) Wall-E (2008) WALL-E تجسم هوش مصنوعی باریکی است که در دنیای کنونی می‌بینیم، البته نه به پیچیدگی چیزی که در فیلم هست (وال-ای قادر به احساساتی مانند تنهایی و عشق است). Narrow AI یک سیستم هوشمند است که در انجام یک کار خاص بسیار خوب است. ما امروزه در زندگی روزمره خود، مانند اتومبیل های خودران و دستیارهای صوتی، شاهد آن هستیم. در این فیلم، WALL-E زباله ها را تمیز می کند، EVE به دنبال زندگی است و Auto خلبان کشتی است. WALL-E یکی از فیلم های علمی تخیلی کمیاب است که جنبه روشن هوش مصنوعی و خوبی هایی را که می‌تواند برای جهان به ارمغان بیاورد را نشان می دهد. Moon (2009) Moon (2009) در حالی که فیلم‌هایی با موضوع فضا بسیار است ، ماه به دلیل به تصویر کشیدن پویایی جذابی بین انسان و هوش مصنوعی، آن را در فهرست ما قرار داده است. قهرمان داستان یک کارمند قراردادی است که برای Lunar Industries، شرکتی با یک مرکز تحقیقاتی در ماه، کار می کند. درست زمانی که قرارداد سه ساله او به پایان می رسد، او با مشکلات ارتباطی با زمین مواجه می‌شود و تعامل او به GERTY، همراه هوش مصنوعی او محدود می شود. Transcendence (2014) Transcendence (2014) Transcendence یک فیلم علمی تخیلی هیجان انگیز با بازی جانی دپ، مورگان فریمن، ربکا هال و چند بازیگر محبوب دیگر است. این کار با شریک و همسر ویل کستر، دانشمند، شروع می‌شود زمانی که زندگی ویل به خطر می‌افتد، هوشیاری ویل را در یک کامپیوتر کوانتومی آپلود می‌کنند. کاری که ویل در فرم مجازی جدید خود انتخاب می کند، ادامه داستان را روایت می‌کند. Morgan (2016) Morgan (2016) مورگان یک کودک مهندسی  شده زیستی-تجربی با استعدادهای بی‌شمار است. او در عرض یک ماه شروع به راه رفتن  کرد و با دیگران صحبت کرد. خالقان مورگان که از توانایی‌های او شگفت زده شده اند، به مرکز فوق سری می رسند تا ارزیابی کنند که آیا او باید زنده بماند یا خیر. بعد چه اتفاقی می افتد؟ فیلم را ببینید تا متوجه شوید! Ex Machina (2014) Ex Machina (2014) Ava یک AGI (هوش عمومی مصنوعی) است که توسط Caleb Smith، یک برنامه نویس نابغه ایجاد شده است. AGI یک هوش مصنوعی است که مهارت ها و دانش بسیار بیشتری نسبت به یک انسان دارد. آوا می تواند به خوبی ما صحبت کند و حتی احساسات دیگران را بر انگیزد. این فیلم نگرانی‌های اخلاقی را در مورد درمان و آزمایش ربات‌های خودآگاه مانند آوا مطرح می‌کند که منجر به پایانی تاریک می‌شود. The Terminator (1984) The Terminator (1984) ترمیناتور یکی از محبوب‌ترین فیلم‌ها برای به تصویر کشیدن آینده تاریک دنیایی است که در آن هوش مصنوعی ناگهان تبدیل به شر می‌شود و شروع به کشتن همه می‌کند. این احتمال تبدیل شدن هوش مصنوعی به یک تهدید وجودی را نشان می‌دهد. در این فیلم، Skynet، یک سیستم هوش مصنوعی که جرقه یک هولوکاست هسته‌ای را می‌زند، یک قاتل سایبورگ (نابودگر) را به عقب می‌فرستد تا از تولد جان کانر که جرقه‌ای برای یک گروه شورشی که علیه اسکای‌نت می‌جنگند، جلوگیری کند. این فیلم به عنوان یادآوری برای ایجاد یک هوش مصنوعی ایمن است.

25 12:30 - 15 دی 1401

عکاسی مینیمال اگر به دنبال راهی برای بیان مفهوم خود به ساده‌ترین شکل ممکن هستید، عکاسی مینیمال ژانری است که می‌توانید انتخاب کنید. در این مقاله، ما نگاهی به تعریف هنر مینیمالیستی، اجزای کلیدی عکاسی مینیمالیستی و همچنین چگونگی شروع به ساختن تصاویر مینیمال خواهیم داشت. عکاسی مینیمال، دریچه‌ای به سادگی عکاسی مینیمال ژانری است که بر سادگی تمرکز دارد. این بدان معناست که تمامی اجزای غیر ضروری را حذف می‌کند چرا که می‌خواهد معنا را با کمترین پیچیدگی ممکن به مخاطب منتقل کند. جنبش مینمیال در دهه 60 آمریکا برای اجتناب از تجمل‌گرایی اتفاق افتاد و تا امروز در موارد مختلفی از جمله معماری، طراحی و عکاسی از آن استفاده می‌شود. اصل کلیدی حال که مفهوم این ژانر عکاسی را یاد گرفته‌اید، وقت یادگیری اصول آن است. برای گرفتن عکس های مینیمالیستی، مهم است که یاد بگیرید جهان اطراف خود را با معنای دیگری ببینید. به جای توجه به مناظر وسیع و پر کردن کادر با انبوهی از سوژه‌ها برای حفظ چشم بیننده بر روی تصویر خود، در عوض روی ساده نگه داشتن آن با به حداقل رساندن حواس پرتی تمرکز کنید، این اصل کلیدی این سبک از عکاسی است. در ابتدا توسعه این مهارت ممکن است دشوار باشد. غریزه ما به عنوان انسان، این است که همه چیز را در محیط اطراف خود ببینیم. با این حال با تمرین و تکرار می‌توانید بر این غریزه غلبه کنید. برای این کار باید به دنبال سوژه‌های جذاب بگردید، این سوژه‌ها در همه جا از داخل خانه گرفته تا فضای باز در حیاط خلوت شما، در سراسر شهر، در ساحلی کنار دریا و ... وجود دارند. فقط باید بتوانید ظرافت و سادگی موجود در آن‌ها را ببینید. در ادامه نکات مربوط به این سبک عکاسی را می‌بینیم: 1. سادگی ساده نگه داشتن یک عکس به معنای کسل کننده بودن آن نیست. در واقع، یک رویکرد مینیمالیستی نیازمند تفکر دقیق، مشاهده و خلاقیت است و باید توانایی حذف اشیا اضافی را در عکس داشته باشید؛ هرچه بتوانید شلوغی‌های بیشتری را از عکس‌های خود حذف کنید، مینیمالیست‌تر خواهند بود. در واقع باید سعی کنید که سوژه خود را از فضای اطرافش جدا کنید.برای این کار باید در اطراف سوژه خود حرکت کنید تا زمانی که راهی برای جداسازی آن پیدا کنید. برای تغییر زاویه دید و حذف حواس‌پرتی‌های ناخواسته در کادر، دوربین را رو به پایین یا رو به آسمان بگیرید. اگر تغییر دیدگاه بشما را به هدف نمی‌رساند، از عمق کم میدان کم استفاده کنید تا پس زمینه خود را از  سوژه اصلی جدا کنید، هم‌چنین ایجاد بوکه می‌تواند طیف‌های ظریف و ملایمی را به فضای منفی اضافه کند. 2.فضای منفی فضای منفی عنصری است که تعیین می کند چشم چه‌قدر آزادانه در تصویر حرکت کند و چشم را به مکانی برای استراحت هدایت می‌کند. در طول روز شاهد فضاهای منفی بسیاری مانند آسمانی ابری، دریاچه‌ای آرام، پوششی از برف، مه غلیظ ، دیواری بدون تزئینات و ... در اطرافمان هستیم که این فضاها می‌توانند صاف، بافت دار، رنگی و/یا حتی حاوی برخی جزئیات باشند. باید سعی کنید که در تصاویر خود از این فضاهای طبیعی بهره ببرید. شاید فضای منفی در برخی موارد  باعث کوچک شدن سوژه شود اما  حواس را از سوژه اصلی پرت نمی‌کند بلکه آن را برجسته‌تر می‌کند. 3.ترکیب بندی قدرتمند ترکیب بندی در عکاسی مینیمالیسم بسیار پر اهمیت است. قرارگیری جذاب سوژه در جای مناسب باعث می‌شود که چشم بیننده روی سوژه متمرکز شود. در این سبک اغلب می‌توان از قانون یک سوم استفاده کرد،  این تکنیک به حرکت دادن چشم از چپ به راست یا بالا به پایین کمک می کند و تعادلی را بدون تقارن کامل ایجاد می کند. 4. رنگ‌ ها در حالی که بسیاری از عکاسان از رنگ‌های سیاه و سفید برای عکس‌های مینیمال خود استفاده می‌کنند، استفاده از رنگ‌های مختلف به تصویر شما جذابیت می‌بخشد. نکته مهم این است که برای استفاده از رنگ‌‌ها در این سبک باید از رنگ‌های مکمل استفاده کنید و اینکه چگونه آن رنگ ها سادگی شما را تکمیل می کنند. اما نباید در استفاده از رنگ‌ها اغراق کنید؛ استفاده از  یک یا دو رنگ می تواند چشم مخاطب  را به خود جلب کند، و این رنگ، مکمل فضای منفی می‌شود. چه از سیاه و سفید یا رنگ‌هاس دیگر در عکاسی مینیمالیستی خود استفاده کنید، باید کنتراست در تُن ها وجود داشته باشد وگرنه سوژه شما در دریای وسعت محو می شود.. 5. خطوط و اشکال اگر به دور و بر خود خوب نگاه کنید اشکال و خصوط مختلفی مثل مثلث، دایره، مربع و خطوطی هم‌چون خطوط موازی، متقاطع و .... می‌بینید. خطوط پیشرو چشم ها را به سمت سوژه هدایت می کند و می تواند به احساس انزوا، جدایی، فاصله و مقیاس بیننده کمک کند و اشکال برای ایجاد حس انتزاعی در کادر شما می‌توانند مورد استفاده قرار بگیرند. 6. انتخاب لنز مناسب مینیمالیسم اغلب از سوژه‌های کوچک در کادر استفاده می کند که به دو چیز نیاز دارد: 1. میدان دید وسیع 2. فاصله زیاد بین عکاس و سوژه. شما می توانید با یک لنز زاویه واید به میدان دید وسیعی دست یابید و با استفاده از لنز تله فوتو از فاصله دور عکس های مینیمالیستی بگیرید. اما لنز تله‌فوتو برای همه جا مناسب نیست! به عنوان مثال اگر در شهری با کوچه‌های باریک عکاسی می‌کنید، فاصله کانونی 200 میلی‌متری برای داشتن جلوه‌ای کوچک در قاب بسیار سخت است و لنز با زاویه دید واید انتخاب بهتری خواهد بود.از سوی دیگر، لنزهای زاویه واید همیشه کاربردی نیستند؛ اگر بخواهید عکس‌های مینیمالیستی از کوه‌های دور در برابر آسمان طوفانی بگیرید، چه؟ برای این عکس‌ها که سوژه از شما دور است باید لنز تله فوتو در اختیار داشته باشید. بنابراین قبل از اینکه بیرون بروید، به سوژه هایی که می خواهید عکاسی کنید فکر کنید تا بتوانید از لنز مناسب استفاده کنید. 7. ساده سازی پس از ثبت عکس گاهی اوقات شما می‌خواهید یک عکس مینیمال را ثبت کنید اما در کادر شما اشیا اضافی وجود دارد که نمی‌خواهید با تغییر زاویه آن‌ها را حذف کنید.مثلا می‌خواهید از غروب آفتاب در برابر یک کوه عکس بگیرید اما بر روی کوه یک تیر چراغ برق قرار دارد؛ در این‌جا با تغییر زوایه، شکل کوه بهم می‌ریزد. شما می‌توانید عکس را با زاویه دلخواه‌تان ثبت کنید و بعدا در فوتوشاپ با Clone Stamp  و یا Healing Brush آن را حذف کنید. فقط عادت نکنید که هر بار که از صحنه‌ای عکس می گیرید فکر کنید «می توانم بعداً آن را حذف کنم»؛ در این صورت، شما تنبل خواهید شد و پیشرفت عکاسی شما متوقف می‌شود! به‌علاوه، در حالی که ادیت عالی است، همیشه نمی‌توان با استفاده از ابزار اشیا اضافه را حذف کرد، بنابراین بهتر است در حین عکاسی کاری را که می‌توانید انجام دهید و فقط در مواقع ضروری به نرم‌افزار تکیه کنید. در این مقاله سعی کردیم نکات عکاسی سبک مینیمال را به شما آموزش دهیم ولی تنها دانستن این موارد کمک‌کننده نیستند و باید با دیدن عکس‌های بسیار و تمرین مهارت خود را در این سبک عکاسی بالا ببرید. .

25 12:30 - 12 دی 1401

9. قانون یک/سوم احتمالاً در مورد قانون یک سوم شنیده اید - یا حداقل آن را در تصاویر مختلف دیده‌اید. این به این دلیل است که اکثر دوربین ها، از جمله دوربین گوشی هوشمند شما، دارای قانون پوشش شبکه یک سوم هستند و می‌توانید تقسیم‌بندی را بر روی صفحه گوشی یا بر روی مانیتور دوربین ببینید. این قانون شامل تقسیم‌بندی کادر به ۹ مستطیل مساوی، با ۳ خط عرضی و ۳ خط طولی در فاصله مساوی از یکدیگر است (بنابراین قاب به یک سوم تقسیم می‌شود).  یک سوم در عکاسی اما در واقع قانون یک سوم چیست؟در این قانون باید سوژه را را در امتداد خطوط شبکه و در نقاط تلاقی قرار دهید(نقاط قرمز رنگ) و نقطه کانونی ترکیب شما بایددر  یکی از این نقاط چهارگانه قرار گیرد. به عنوان مثال، اگر در حال گرفتن عکس از یک شخص یا حیوان هستید، اغلب باید سوژه را به سمت یکی از خطوط شبکه قرار دهید و نه در مرکز.  هنگامی که از یک منظره عکاسی می کنید، باید افق را به سمت یک سوم بالا یا پایین تصویر قرار دهید و سوژه تصویر نباید در مرکز قرار بگیرد. یک سوم در عکاسی 10. ترکیب‌بندی مثلثی در مقاله پیشین، در مورد استفاده از اشکال برای ترکیب‌بندی تصاویر صحبت کردیم.اما آیا می دانستید که محبوب ترین شکل در ترکیب مثلث است؟ می توانید در تصاویرتان از مثلث‌های طلایی استفاده کنید؛ این تکنیک ترکیب بندی، قاب را ابتدا با خطی تقسیم می کند که یک گوشه را به گوشه مقابل متصل می کند، سپس دو خط کوچکتر را اضافه می‌‌کند که از هر یک از گوشه‌های باقی مانده خارج می‌شود. مثلثی ترکیب بندی مثلثی، نوعی تنش پویا به عکس می‌دهد، تصور کنید یک شی بر روی سطح افقی است این ثبات را نشان می‌دهد حال اگر آن را بر روی یک سطح مورب بگذاریم تنش و حرکت را نشان می‌دهد. مثلثی 11. نسبت طلایی نسبت طلایی یک اصطلاح ریاضی است که بُعدهای قرار گیری سوژه برابر با 1.618 است و دو روش برای این ترکیب عکاسی وجود دارد: به صورت شبکه یا به صورت مارپیچ. Phi Grid (شبکه) طلایی  این قانون قاب را به 9 بلوک تقسیم می کندکه مانند قانون یک سوم است اما این شبکه از نسبت 1:1:1 پیروی نمی‌کند - به این معنی که اندازه بلوک ها یکسان نیست. در عوض، شبکه 1:0.618:1 است، بنابراین بلوک‌های کوچکتری به سمت مرکز داریم. این ترکیب طبیعی تر است، زیرا نسبت طلایی در طبیعت نیز یافت می شود. همچنین محبوب‌تر از قانون یک سوم است، که بسیاری آن را آماتور می‌دانند. نسبت طلایی در عکاسی مارپیچ طلایی (معروف به مارپیچ فیبوناچی) ترکیب مارپیچ طلایی در عکاسی همانند صدف یک حلزون است که از گوشه کادر شروع شده و به مرکز کادر می‌رسد. مارپیچ طلایی در عکاسی  این مارپیچ در سازه های طبیعی مانند گل‌های آفتابگردان، مخروط‌های کاج، صدف‌های دریایی و غیره یافت می‌شود. همچنین می توانید آن را در بسیاری از آثار هنری و ساختمان ها پیدا کنید. مارپیچ طلایی در عکاسی هنرمندان بسیاری در طول قرن ها از آن استفاده کرده اند و اعتقاد بر این است که روش ترکیب بندی مارپیچ طلایی بیش از ۲۴۰۰ سال وجود داشته و در یونان باستان ابداع شده است، حتی این ترکیب را در نقاشی معروف مونالیزا اثر داوینچی می‌توان پیدا کرد! مارپیچ طلایی در عکاسی 12. مجاورت مجاورت ابزار ترکیب بندی بسیار قدرتمندی در عکاسی است. مجاورت قرار دادن دو یا چند عنصر در یک صحنه است که این عناصر می‌توانند در تضاد با یکدیگر و یا مکمل هم باشند. هر دو رویکرد می‌تواند موثر باشد و نقش مهمی در روایت تصویر داشته باشد. مجاورت در عکاسی مثلا در این تصویر می‌توانید مجاورت یک ساختمان قدیمی با یک سازه جدید را مشاهده کنید. 13. قانون فردها این قانون می گوید که اگر تعداد فردی از سوژه ها در یک تصویر وجود داشته باشد، عکس جذابیت بصری بیشتری خواهد داشت. نظریه  مذکور تعداد زوج عناصر در یک صحنه را عامل حواس پرتی می داند، چرا که بیننده نمی‌داند روی کدام سوژه تمرکز کند. تعداد فرد عناصر، طبیعی تر دیده شده و آسان‌تر به چشم می‌آید؛ اما این قانون همیشه قابل اجرا نیست! فرد ها در عکاسی در تصویر بالا شما 5 قایق می‌بینید که موجب می‌شوند تا چشم شما به سمت قایق اصلی که قایق جلوی کادر است برود. 14.کادر در کادر یک روش مؤثر دیگر برای به تصویر کشیدن عمق درون صحنه قرار دادن «کادری درون کادر عکس» است. دنبال عناصری مثل پنجره ها، طاق های قوسی شکل و شاخه های معلق بگردید تا صحنه را با آنها کادربندی کنید. دقت کنید این «کادر» الزاما نباید تمام صحنه را در برگیرد تا مؤثر باشد. کادر در کادر عکاسی 15.ترکیب بندی متقارن و مرکزی در این قانون برعکس دیگر قوانین باید سوژه را در وسط کادر قرار دهید! بعضی مواقع اگر سوژه را در وسط بگذارید نتیجه خوبی به همراه دارد. صحنه های متقارن گزینه مناسبی برای ترکیب بندی مرکزی هستند و در کادر های مربعی خیلی خوب به نظر می‌رسند. تقارن در عکاسی آن چه گفته شد قوانین ترکیب‌بندی دنیای عکاسی بود اما به خاطر سپردن تمام این مطالب کار بسیار دشواری است! در ابتدا راه یادگیری می‌توانید برای تمرین هر روزی که به عکاسی می‌روید را به یک ترکیب‌بندی اختصاص دهید؛ پس از مدتی می‌بینید که حتی به مرور این قوانین نیازی ندارید چرا که بعد از تمرین چشم شما عادت می‌کند و بدون فکر کردن به قوانین می‌توانید تصاویر خارق‌العاده‌ای ثبت کنید! هم‌چنین همیشه نباید از قوانین استفاده کرد؛ گاهی اوقات تعمداً می‌توان برای ساختار شکنی و رساندن یک مفهوم خاص قوانین را زیر پا گذاشت. امیدواریم که این مطلب به شما کمک کند تا سطح عکاسیتان ارتقا پیدا کند. .

25 12:30 - 12 دی 1401

ترکیب بندی در عکاسی چیست؟ ترکیب بندی در عکاسی به موقعیت عناصر درون کادر، نحوه چیدمان و  تعامل آنها با یکدیگر اشاره دارد؛ در واقع،  ساختار بصری تصویر شما را نشان می‌دهد. ترکیب بندی عکس شما، بر نحوه درک آن توسط دیگران تأثیر می گذارد. هنگامی که انتخاب می کنید چه چیزی را در داخل کادر قرار دهید و چه چیزی را کنار بگذارید، هر عنصر را در کجا قرار دهید و ...، صحنه ای را با دید منحصر به فرد خود ثبت می کنید؛ ترکیب بندی به این معناست که چگونه یک هنرمند داستانی را در محدوده یک قاب بیان می کند. این روزها همه یک دوربین دارند، بنابراین اینکه چگونه می‌توانید به صورت بصری از چیزی که توسط توده‌ها درست در کنار شما عکاسی می‌شود عکس بگیرید، به تمایز کارتان از سایر عکاسان کمک می‌کند. امیدواریم که این موفقیت یا کسب و کاری را که به دنبال آن هستید به دست آورید. به همین دلیل مهم است که  ترکیب بندی درست را در عکس‌های خود رعایت کنید. عناصر ترکیب 1. خطوط هنگامی که دارید این نوشته را می‌خوانید ، به طور خودکار از بالا سمت راست شروع می کنید،  سپس به سمت چپ تا انتهای خط ادامه می دهید. در عکاسی هم همین اتفاق می افتد. وقتی تصویری را می بینیم،  در واقع آن را می‌خوانیم. چشم شما از یک عنصر به عنصر دیگر به منظور مشاهده جزئیات و درک داستانی که بیان شده است،  می‌رود. اینجاست که خطوط اصلی وارد عمل می شوند: آنها چشم را در تصویر به سمت کادر و یا به سمت سوژه هدایت می‌کنند. خطوط پیشرو می‌توانند مستقیم یا منحنی باشند. به عنوان مثال، یک خط پیشرو می تواند یک جاده منحنی باشد که در کوهستان گم می‌شود یا رودخانه‌ای در تصویر شما باشد. خطوط آن‌ها بینندگان را وادار می کنند تا جاده و رودخانه را در تصویر دنبال کند. خطوط در عکاسی 2. شکل و فرم شکل و فرم عناصر دارای فرم سه بعدی دارای ارتفاع، عرض و عمق هستند. عکاسی یک نمایش سه بعدی از یک صحنه است، بنابراین در حالی که یک نقاشی ممکن است اشکال بیشتری در خود داشته باشد، یک عکس معمولاً فرم های بیشتری دارد. هر چه فرم جالب تر باشد، تصویر جالب تر است. فرم‌ها می توانند هندسی مانند یک ساختمان مستطیلی یا یک آدم به عنوان یک شخص باشند. هر شکلی حس متفاوتی به عکس های ما می‌دهد؛ به عنوان مثال، مربع ها ثبات را نشان می دهند، در حالی که دایره ها باعث می شوند به حرکت و انرژی فکر کنید.به همین دلیل است که برای عکس گرفتن از گروه یک شرکت آن‌ها را به شکل مربع یا مستطیل قرار می‌دهند، در حالی که افراد در پرتره‌های خانوادگی اغلب به صورت مثلث در کادر قرار می‌گیرند. فرم در عکاسی 3.تضاد (کنتراست) کنتراست به روشن یا تاریک بودن فضا یا سوژه در یک عکس و به سایه های سفید، سیاه و خاکستری اشاره دارد. زیبایی عکاسی این است که می توانید از سایه های سیاه و سفید برای ایجاد تصاویر قدرتمند استفاده کنید.  اما تضاد تنها در تفاوت نور نیست و می‌توانید از تضاد رنگ یا کنار هم قرار گرفتن دو سوژه متضاد (تضاد مفهومی)  استفاده کنید. تضاد در عکاسی تضاد در عکاسی 4. فضا نحوه قرار دادن فرم ها و اشکال در کنار هم فضای درون یک قاب را اشغال می‌کند. این چیدمان باعث تشکیل فضای خالی یا "منفی"  اطراف اشکال می‌شود. مهم است که طبق قانون فضا، هنگامی که در حال عکاسی از شخصی که به سمت چپ راه می‌رود هستید ، باید او را در سمت راست کادر قرار دهید (و بالعکس). اما به یاد داشته باشید که برای هر قاعده استثنایی وجود دارد، به خصوص در مورد ترکیب بندی. بنابراین اگر می‌خواهید تنش ایجاد کنید یا بیننده را تحت تأثیر قرار دهید، سعی کنید قانون فضا را زیر پا بگذارید! نکته پیچیده در مورد ترکیب بندی این است که شما باید بسته به پیامی که می‌خواهید تصویر شما منتقل کند، قوانین را اعمال کنید یا آنها را زیر پا بگذارید. فضا در عکاسی 5.رنگ رنگها، احساسات و عواطف را به عکس وارد میکنند و بر تاثیر گذاری عکیس می‌افزایند؛ اما باید مراقب باشید که با بازی رنگها، توجه را از موضوع اصلی دور نکنید. رنگ‌ها از سه بخش تشکیل شده‌اند: 1. اشباع(Saturation) 2. شدت  (Luminance) 3. رنگ (Hue) «Hue» صرفاً نام رنگ است (به عنوان مثال قرمز، آبی، سبز و غیره). «Saturation» به اشباع رنگ که در تصویر چه‌قدر باشد و «Luminance» به درخشندگی رنگ )روشن یا تیره بودن) اشاره دارد. رنگ یک نکته کلیدی برای ترکیب بندی در عکاسی است. هارمونی رنگی در اطراف ما بسیار زیاد است که می‌توان از آن بهترین استفاده را کرد. رنگ در عکاسی می توانید از رنگ های مکمل برای ایجاد کنتراست و برجسته کردن سوژه خود استفاده کنید. و شما می توانید عناصر ظاهرا نامرتبط را که از طریق یک طرح رنگ متحد شده اند، گرد هم بیاورید. یک راه خوب برای یادگیری و درک پالت‌های رنگی Adobe Color است که چرخه رنگی را برای رنگ‌های مکمل، رنگ‌های مشابه و ... به شما می‌دهد. رنگ های مکمل 6. بافت بافت به بخش قابل لمس چیزی اشاره دارد اما اجزای عکس قابل لمس نیستند پس بافت چیزی است در واقعیت احساس می‌شود. از آن می‌توانید برای ایجاد کنتراست بین دو عنصر استفاده کنید - برای مثال یکی صاف و دیگری خشن. همچنین می‌توانید از بافت برای ایجاد اشکال جالب و خطوط برجسته استفاده کنید. برای کار با بافت‌ها باید نوع و جهت نور را در نظر بگیرید؛ نور وقتی که با شدت و از کنار می آید، بر بافت تأکید می کند اما  نور ملایمی که از جلو می آید سطح را صاف نشان ‌می‌دهد. بافت در عکاسی 7. تعادل اگر ترکیب خود را به دو نیم تقسیم کنید (بالا و پایین یا چپ و راست)، آیا احساس می کنید که آنها به هم تعلق دارند؟ آیا تعداد سوژه‌ها در یک طرف بیش از طرف دیگر است؟ این سوالاتی است که باید از خود برای عکاسی بپرسید! این بدان معنا نیست که هر دو طرف عکس باید متقارن باشند اما اگر در یک طرف جسمی دارید که چشم بیننده را به خود جلب می کند، طرف دیگر باید چیزی داشته باشد که بیننده را به کل تصویر، نسبت به تصویر غالب یا بزرگتر، علاقه مند کند. تصاویر نامتعادل می تواند چشم بیننده را در یک طرف کادر نگه دارد، به جای اینکه به آن‌ها اجازه دهد که کل تصویر و سوژه اصلی را ببیند. تعادل در عکاسی 8. تناسب تناسب به اندازه اشیاء درون یک قاب اشاره دارد که با یکدیگر ارتباط دارند اما می‌توان برای اغراق نسبت ها را با تغییر زاویه دوربین تغییر داد. عکاس همچنین می‌تواند سوژه‌ها را به گونه‌ای قرار دهد که تفاوت‌ها را متناسب با فوکوس تصویر ایجاد کند. تناسب در عکاسی در مقاله بعدی درباره دیگر قانون‌های ترکیب بندی آشنا می‌شویم.

25 12:30 - 12 دی 1401

اهمیت نور در عکاسی درک نحوه استفاده بهینه از نور طبیعی و مصنوعی در هر شرایطی گام بزرگی در مسیر بهبود و تولید بهترین تصاویر ممکن خواهد بود. یک منبع نور بر همه چیز در عکاسی از جمله شخصیت، جدا کردن سوژه از پس‌زمینه، رنگ‌ها، بافت‌ها، حال و هوا و داستان تصویر تأثیر می‌گذارد! در طول این مقاله به اصول اولیه نورپردازی و  یادگیری اهمیت انواع مختلف نورپردازی طبیعی و مصنوعی می‌پردازیم. نور و تعریف عکاسی تعریف کلمه عکاسی عبارت است از «هنر یا فرآیند تولید تصاویر با عمل انرژی تابشی (نور) بر روی سطح حساس (مانند فیلم یا حسگر نوری)».حتی کلمه عکاسی از کلمات یونانی "photos" به معنای نور و "graphie" به معنای خطوط یا نقاشی گرفته شده است که با هم به معنی "نقاشی با نور" است.  نور در عکاسی به چه معناست؟  وقتی صحبت از عکاسی می‌شود، نوع نوری که استفاده می کنید مهمترین عنصر در ترکیب‌بندی هر تصویر است.  نور در عکاسی به نحوه ارتباط منبع نور -طبیعی یا مصنوعی- و نحوه ارتباط موقعیت منبع نور با سوژه شما اشاره دارد. موقعیت و کیفیت نور می‌تواند بر روی هر تعداد سوژه در تصویر نهایی شما در وضوح، تُن، احساسات و… تأثیر بگذارد. با توجه به این که چگونه نور از زاویه ها و منحنی های سوژه شما پخش می‌شود و کدام قسمت های سوژه روشن است و کدام قسمت در تاریکی است، این موارد متفاوت می‌شوند.  چه در حال عکاسی پرتره و چه از منظره باشید، بسیاری از انتخاب‌های نوری شما به ویژگی‌های سوژه و نحوه نمایش آ‌ن‌ها در عکس‌هایتان بستگی دارد. به عنوان مثال، نور سخت شدیدتر است، زوایا و سطوح را شارپ‌تر و تیز‌تر و نور ملایم سطوح را صاف‌تر نشان می‌دهد. انواع مختلف نورپردازی  دو نوع اصلی نور طبیعی و مصنوعی وجود دارد. نور طبیعی هر چیزی است که بدون دخالت انسان وجود دارد؛ بنابراین می تواند نور مستقیم خورشید در یک روز روشن، نور منتشر شده توسط یک روز ابری یا مه آلود یا حتی نور ماه در شب باشد. از طرف دیگر، نور مصنوعی اغلب می‌تواند جابجا شود و متناسب با شرایط شما تنظیم شود. در واقع تنظیم نور مصنوعی بر روی سوژه آسان‌تر از نور طبیعی است. انواع مختلفی از نورها در عکاسی وجود دارد و هر کدام جلوه‌های متفاوتی ایجاد می‌کنند. در اینجا برخی از رایج‌ترین انواع نور و نحوه استفاده از آنها آورده شده است.(به یاد داشته باشید: همیشه می‌توانید از فیلترها برای کنترل انواع مختلف نور استفاده کنید) نور طبیعی نور طبیعی  اگر می‌خواهید از نور طبیعی در عکاسی خود استفاده کنید، باید زاویه تابش خورشید و تاثیر آن بر ترکیب عکس را درک کنید. به عنوان مثال، در بیشتر ساعات روز، خورشید مستقیماً بالای سر است، بنابراین سوژه شما از بالا روشن می‌شود.  یک روز آفتابی بدون ابر باعث ایجاد سایه‌های شدیدتر می‌شود، در حالی که آسمان پر از ابر نور خورشید را پخش می‌کند تا کنتراست نور روی سوژه شما ملایم‌تر باشد. برای نور طبیعی ملایم‌تر، از نزدیک‌ترین ساعت به طلوع و غروب خورشید استفاده کنید،که به آن گلدن تایم می‌گویند؛ این اوقات از روز زمانی است که عکاسان حرفه‌ای منظره بیشتر دوست دارند عکاسی کنند. نور جلو (یا نور تخت) نور جلو یا تخت نور جلو درواقع منبع نوری است که مستقیماً در مقابل سوژه قرار می‌گیرد. وقتی که نور مستقیما جلوی سوژه قرار می‌گیرد دارای زاویه نیست و تعداد محدودی سایه ایجاد می‌شود، نور به طور یکنواخت در سراسر عکس پخش می‌شود، بدون اینکه هیچ بخشی بیشتر یا کمتر از از بقیه در معرض دید قرار گیرد. نور صاف می‌تواند برای پرتره مورد‌استفاده قرار گیرد. با این حال، این نوع نور جزئیات سوژه را به خوبی نشان نمی‌دهد اما برای متقارن نشان دادن صورت می‌توان آن را به کار گرفت. نور پس زمینه نور پس زمینه نور پس‌زمینه، منبع نوری است که پشت سوژه قرار دارد و سوژه بین نور و دوربین قرار می‌گیرد و آن را از پس زمینه جدا می‌کند. با این نور می‌توانید با سایه‌های کوتاه و بلند بازی کنید؛ تنها نقطه ضعف احتمالی عکس‌های دارای نور پس‌زمینه این است که تعادل رنگ سفید از بین می‌‌رود و در نتیجه جزئیات سوژه شما مشخص نمی‌شود. برای همین این نور هم‌چنین برای گرفتن عکس‌های سیلوئت‌ (ضدنور) مناسب است. نور ملایم نور ملایم نور ملایم برای وقتی است که منبع نور شما پراکنده باشد و تأثیر آن ظریف‌تر از منبع مستقیم نور است.  با استفاده از نور ملایم، سایه‌های با شدت کمتر و کنتراست کمتری بین تاریکی‌ها و روشنایی‌ها در عکس خود خواهید داشت. اگر در یک استودیوی عکاسی کار می‌کنید، می‌توانید از یک پنل انتشار بین منبع نور و سوژه خود استفاده کنید. اگر در خارج از خانه عکس می‌گیرید، نور ملایم به طور طبیعی در یک روز ابری رخ می دهد، زیرا ابرهای آسمان نور مستقیم خورشید را پخش می‌کنند. نور سخت نور سخت  برعکس نور ملایم یا پراکنده، نور سخت زمانی است که منبع نور شما مستقیماً به سمت سوژه باشد و باعث کنتراست و شدت بالا، سفیدی روشن و سایه تیره می‌شود و اغلب با استفاده از آفتاب ظهر ایجاد می شود.  شما همچنین می‌توانید این نوع نور را در استودیو با استفاده از نورافکن یا منبع نور دیگری که پخش نمی‌شود تولید کنید. نورپردازی حلقه ای (لوپ) نور حلقه ای نورپردازی حلقه ای تکنیک خاصی است که برای پرتره استفاده می شود.  این نام به یک حلقه از نور، دور چهره سوژه شما اشاره دارد. برای این نورپردازی،  نور خود را کمی بالاتر از سوژه و با زاویه 45 درجه قرار دهید.  می توانید با حرکت دادن نور به سمت بالا و پایین، یک حلقه بدست بیاورید و می توانید شدت سایه را با نزدیکتر یا دورتر کردن نور از سوژه تنظیم کنید. نورپردازی رامبراند نورپردازی رامبراند  نورپردازی رامبراند از نام یک نقاش هلندی به همین نام گرفته شده است، زیرا او اغلب از این الگوی نورپردازی در نقاشی های خود استفاده می کرد. نور حاشیه‌ای را می‌توان با استفاده از نور پس زمینه ایجاد کرد، جایی که نور از پشت یا بالا در زاویه قرار دارد نورپردازی رامبراند توسط یک مثلث نور بر روی گونه مشخص می شود. برخلاف نورپردازی لوپ که در آن سایه بینی و گونه با هم تلاقی نمی کنند، در نورپردازی رامبراند این سایه ها با هم برخورد می کنند، به طوری که یک مثلث کوچک از نور در وسط ایجاد می شود. برای ایجاد نورپردازی رامبراند باید سوژه عکاسی  را کمی از نور دور کنید. نور باید بالای سر سوژه باشد تا سایه بینی او به سمت پایین گونه بیفتد و دقت کنید که به چشمی از سوژه که در قسمت سایه صورت قرار گرفته نور برسد، وگرنه چشم بی روح و بی حس خواهد شد و درخشش و برق خوبی نخواهد داشت. نورپردازی گسترده نور گسترده نور گسترده برای عکاسی نوعی نورپردازی جانبی است که در آن، سمت سوژه که به دوربین نزدیک‌تر اسن روشن و سمت دورتر در سایه است.  این تکنیک باعث می‌شود طرفی که نور روی آن قرار دارد بزرگتر از طرف در سایه به نظر برسد.  سوژه خود را در یک زاویه و کمی دورتر از دوربین قرار دهید تا به این ظاهر برسید. نورپردازی کوتاه نور پردازی کوتاه  نورپردازی کوتاه تقریباً برعکس نورپردازی گسترده است.  در این حالت، سمت سوژه که نزدیک‌ترین نقطه به دوربین است، در سایه است، در حالی که دورترین سمت در نور است.  نورپردازی پروانه نورپردازی پروانه ای نورپردازی پروانه ای که گاهی اوقات پارامونت لایتینگ یا نورپردازی برتر نیز نامیده می شود که هدف از این نوع نورپردازی، ایجاد شکل یک پروانه با استفاده از سایه بینی است که در زیر آن و بالای لب ها می افتد. برای انجام این کار سوژه عکاسی خود را مستقیما زیر منبع نور قرار دهید. اینکار باعث ایجاد سایه ها در زیر گونه ها، بینی و چانه می شود. اسپلیت روشنایی (نور پردازی یک طرفه) نور پردازی یک طرفه نورپردازی یک‌طرفه همان‌طور که از نامش مشخص است، باعث تقسیم شدن چهره به دو بخش می‌شود؛ به‌طوری‌که یک سمت صورت در روشنایی و سمت دیگر در سایه قرار می‌گیرد که می‌توان با استفاده از یک رفلکتور در سمتی که تاریک است، سایه ملایم‌تری را ایجاد کرد. یان نوع نورپردازی پرتره برای دراماتیک‌ نشان دادن سوژه استفاده می‌شود که فضایی مبهم و رمزآلود ایجاد می‌کند و ازآنجایی‌که باعث برجسته شدن عضلات صورت می‌گردد، بیشتر برای عکاسی از مردان مناسب است. این نورپردازی صورت و بینی را باریک‌تر نشان می‌دهد و چون نوری که از سطح می‌گذرد بافت را برجسته‌تر می‌کند، برای پوشاندن خطوط صورت و نواقص آن گزینه مناسبی نمی‌باشد.  برای عکاسی با این الگوی نورپردازی پرتره تنها به یک منبع نور نیاز دارید که می‌توانید از نور خورشید به‌طوری‌که با حرکت کردن سوژه به نورپردازی دلخواه خود برسید و یا از یک نور مصنوعی که در سمت راست یا چپ سوژه با زاویه ۹۰ درجه قرار گرفته استفاده کنید. (برای نتیجه بهتر منبع نور را کمی به سمت پشت سر سوژه ببرید تا به سمت دیگر صورت نوری نتابد و سایه بیشتری ایجاد شود.) همچنین اگر می‌خواهید عکستان بی‌روح نباشد و کمی حس زنده‌بودن به خود بگیرد، می‌توانید از یک نور دوم باقدرت کمتر مثل یک رینگ لایت عکاسی یا سافت باکس جلوی سوژه‌تان استفاده کنید.

25 12:30 - 8 دی 1401
.